مرده پرستی
رفتست زِ سر هوش، دِگر عقل نداریم مغرور به خود گشته مگر فکر نداریم
غافل زِ خود و بهرِ لعب خواب نداریم دایم پی جوریم و جفا، تاب نداریم
ای مرده پرستان زِ عشق است جنونم از دست شما ای رفقا زنده به گورم
دل نیست تو را این دلِ شیطانِ رجیم است دل جایگه حبِّ خداوند رحیم است
این پیرویت پیروی دیو لئیم است الهامِ تو از گفته ی شیطان رجیم است
ای مرده پرستان زِ عشق است جنونم از دست شما ای رفقا زنده به گورم
دیو است تو را راهبر و نازی به خود باز در دارِ تغابن بشود مُشت تو چون باز
با این همه فحشا بنَمایی به خدا ناز این خواندنِ قرآنِ تو باشد پی آواز
ای مرده پرستان زِ عشق است جنونم از دست شما ای رفقا زنده به گورم
این دل که تو داری گلِ سجّینِ جهیم است معذوری تو نیز وزان دیوِ رجیم است
در فرضِ خداوند، به پاداشِ نعیم است اعمالِ تو اکنون از نفسِ لئیم است
ای مرده پرستان زِ عشق است جنونم از دست شما ای رفقا زنده به گورم
آیا دل و ایمانِ تو از آل علی بِه این عذر نباشد تو برو فرضِ خدا نِه
بر مدّعیان را بُوَد از دوست نشانه از بهرِ فرایض تو وفا کن به زمانه
ای مرده پرستان زِ عشق است جنونم از دست شما ای رفقا زنده به گورم
باشی به جهان لیک همه مستِ غروری در راه خداوند تو خود بین که چه دوری
هنگام عمل در ره حق نیز تو کوری گویا نبوَد بر سرِ تو هیچ شعوری
ای مرده پرستان زِ عشق است جنونم از دست شما ای رفقا زنده به گورم
اندر سرِ تو هست هوس های فراوان راه رفتنِ تو هست خرامان خرامان
ای مرده پرستان زِ عشق است جنونم از دست شما ای رفقا زنده به گورم
خواهی تو دلِ خوب زِ پیغمبر و آلش یک طرفه ی عین روی نکردی به نمازش
مقصورِ فرایض به جهنم است سزایش هم آبِ حمیم است به دوزخ چو جزایش
ای مرده پرستان زِ عشق است جنونم از دست شما ای رفقا زنده به گورم
چون در کفِ تو مال رود خواب نداری هنگام فرایض زِ چه احوال نداری
در حشر زِ تقصیر، یقین یار نداری در مزرعه ی دل، تیر به جز خار نداری
ای مرده پرستان زِ عشق است جنونم از دست شما ای رفقا زنده به گورم
گویی دلِ من پاک بوَد باک نداری از ظلم و ستم هیچ دمی باک نداری
زیرا زِ فرایض به جهان تاب نداری جرأت زِ چه کردی زِ سخن باک نداری
ای مرده پرستان زِ عشق است جنونم از دست شما ای رفقا زنده به گورم
کُشتند علی را به یقین بهرِ نمازش این مردمِ دون شد به معاویه به سازش
بر شهوتیان نیز نمایند نوازش آنکس که جهان خواست حسین کُشته و آلش
ای مرده پرستان زِ عشق است جنونم از دست شما ای رفقا زنده به گورم
از عهدِ الست یاد بیاور تو در امروز گویا به جهان نیست چو ما فاتح و پیروز
ای مرده پرستان زِ عشق است جنونم از دست شما ای رفقا زنده به گورم
گَر دل بوَدَت دل همه اسرارِ خدا است گر دل بوَدَت دل همه انوارِ خدا است
گر دل بوَدَت دل همه الهام اله است گر دل بوَدَت دل همه با صدق و صفا است
ای مرده پرستان زِ عشق است جنونم از دست شما ای رفقا زنده به گورم
گر دل بوَدَت حافظِ ایمانِ خدا است گر دل بوَدَت مرکزِ توحید خدا است
گر دل بوَدَت جوهره ی مُلک اله است گر دل بوَدَت جلوه گهِ خاص خدا است
ای مرده پرستان زِ عشق است جنونم از دست شما ای رفقا زنده به گورم
گر دل بوَدَت جامع ملک و ملکوت است گر دل بوَدَت مایع ایمان وَدود است
گر دل بوَدَت مرکزِ هر عهد و وفا است گر دل بوَدَت آینه ی ذاتِ خدا است
ای مرده پرستان زِ عشق است جنونم از دست شما ای رفقا زنده به گورم
گر دل بوَدَت از چه به مومن بجفایی گر دل بوَدَت ناله و شیون ننمایی
گر دل بوَدَت از چه به مسجد تو نیایی گر دل بوَدَت از چه به دشمن به وفایی
ای مرده پرستان زِ عشق است جنونم از دست شما ای رفقا زنده به گورم
دیوان شهید-صفحات 67، 68، 69
توسط : شهید علی طاهریان