مجادله و گفتگو
حضرت صادق علیه السلام فرمودند:
گفتگوی نا به جا با دیگران درد مزمنی است در انسان و خصلتی بدتر از آن نمی باشد.
مجادله کردن از خوی شیطان و اوصاف نا پسندی است و به جز آدم نادان دَم از مجادله نمی زند هر چند حق با او باشد.
دَم مزَن از گفتگوی بی ثمر وَز جدل با دیگری بنما حذر
از جدل کان درد بی درمان بود عزت و دین داری از تو کم شود
نور ایمان را زِ تو گیرد به زور از مقام و تربیت آرد فرود
خوی شیطان در دلت یابد قرار زان شوی بی ارزش و بی اعتبار
گویند مردی به حضرت امام حسین علیه السلام عرض کرد: باش تا بیایم در امر دین با تو گفتگو کنم.
حضرت فرمود: در امر دین و حقانیت آن بینایم، تو اگر درباره امر دینت اطلاعی نداری بازگرد در طلب حقانیت آن، زیرا مجادله کار شیطان است.
دیوان شهید طاهریان- صفحه ی 284
استغفار از عبادت
ما هر چه سعی و کوشش نماییم به وظایف دینی خود، از هزاران یکی نتوانیم به جای آوریم و به هر کدام از فعل خود بنگریم ناقص است جز توبه و انابه و از عبادت خود نتوان عبودیتش را به جای آوردن
باش دایم پیش او عبد و ذلیل نیست حاجت تا بیارم من دلیل
شکرِ او نتوان یکی از صد هزار ذکر و حمدش نیست در حدُّ و شمار
دیوان شهید- صفحه 283
ایمان چیست؟
ایمان انسان مومن را به خدا و قناعت و سازش به اندکی از مال دنیا، دست برداشتن از آرزوهای طولانی و ملازمت کردن از فرمان خدا و ناامید شدن از خلق خدا می خواند. هر که دستورات دینی را عمل نماید به حرص و طمع مبتلا نشده ایمان از او سلب نمی شود.
دیوان شهید- صفحه 283
قناعت
هر که سازد برزقِ مقسومش از همه درد و غم رها گردد
گَر به حرص و طمع دچار شود به همه درد مبتلا گردد
حرص و آز در عالم دنیا و جهان طبیعت شالوده همه شر و ناراحتی هاست، حریص از آتش جهنم رهایی ندارد، مگر آنکه دست توبه و اِنابه به طرف خدا دراز نماید .
فراج دستی زِ اندازه مگذران چندان که آفتاب معامشت بدَل شود به سها
نه در پی اِمساک لاُبالی باش چنانکه دامنِ همت کنی زِ دست رها
چو هر دو قسم نکوهید خصلتی آمد بر بصیرت ارباب فضل و صدق و صفا
پس اختیار قناعت کن و میانه روی بدان دلیل که خیرُالامور اَوسطها
دنیا مانند سایه است اگر در صددِ تعقیبِ آن برآیی به زحمت افتی. اگر او را به حال خود گذاشتی به پیروی از تو قیام می کند.
آدم حریص رسماً با خدا مخالفت می کند و حساب قیامت برای حریص سخت است.
آن شنیدَستم که در صحرای طور بارِ سالاری درافتاد از ستُور
گفت چشم تنگِ دنیادار را یا قناعت پُر کند یا خاکِ گور
دیوان شهید-صفحه 283 و 284