از سخنان محمد (ص)-4
مردِ دانشمند بترسد از خدا وآنکه نادانست بنماید گناه
هر شناسد خویشتن را بیشتر هم شناسد او خدا را بیشتر
مُزدِ مزدروزان بِدِه کردند کار تا نگردیده عرق خشک از ظِهار
بندگی کن با حق از صدق و صفا آنچنان دان حق ببیند مر تو را
هست غافل آنکه از تغییرِ دهر او نگیرد پند باشد بی خبر
بی نیاز آنکس بوَد اندر جهان که طمع نَارد به مالِ دیگران
گر تو خواهی بمانی در امان جانِ من بشنو نگه دار این زبان
حرفِ حق با شَه بگویی زِ اجتهاد نیست فاضل تر زِ تو اندر جهاد
وام کمتر کن تو و دوری گزین تا نباشی بهرِ وامَت در حزین
جان دهی آسان، نکردی گر گناه وَرنه در عقبی شود کارَت سیاه
مَر حسودان را بوَد دنیا چو زهر هم به دنیا هم به عقبی در خطر
احترامِ نابکاران هست کم در دو دنیا دائماً باشد به غم
خیر نبوَد گر کنی اسرافِ مال در قیامت می شود وزر و بوال
هر که باشد در جهان از متقین تحفه باشد مرگ او را از یقین
گر دروغی باشد از بهرِ صلاح بهتر از آن راست زو خیزد نزاع
ترسناک و با بخیل و آزمند مشورت منما زِ من بشنو تو پند
گر نبودی رحمتِ پروردگار آدمی با فقر می گشتی دچار
رنج و سختی گر زِ کس دیدی مخَند او رها گردد شود پایت به بند
ضامنِ مفروض می باشد خدا تا که دینش را نماید حق ادا
چون خدا ذاتش بوَد از فعل و جُود فاضلان را دوست دارد آن وَدود
عاقل آن نبوَد که دنیا برگزید آخرت از دست داده، شد پلید
نیست حق ناظر به پیکرهای ما او به دل ها بنگرَد ای نیک راه...
دیوان شهید-صفحات 111و 112
توسط : شهید علی طاهریان